HTML clipboard

کلمه بصر و کلمه بصیرت در مورد معارف الهى به نوعى از استعاره ، یک معنا را مى دهد. و نهایت درجه ظهور و روشنى آن معارف را مى رساند، و آیات کریمه قرآن در این باب بسیار زیاد است ، و آیه اى که از همه بهتر به گفته ما دلالت دارد آیه شریفه : فانها لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى الصدور است ، که به ما مى فهماند دیدگان در دلها قرار دارند، نه در سرها، و نیز آیه شریفه و لهم اعین لا یبصرون بها است که با لحن شگفت انگیزى ، مى فرماید: ایشان دیدگانى دارند که با آن نمى بینند و باز آیه شریفه : و جعل على بصره غشاوة و آیاتى دیگر از این قبیل است .
پس مراد از کلمه ابصاردر آیه مورد بحث ، همان دیدگان ظاهرى است ، اما با این ادعا که چشم عبرت بین ، همین چشم ظاهرى است ، و در نتیجه تعبیر آیه شریفه از باب استعاره به کنایه است ، حال چرا اینطورکرد؟ بدین جهت بود ک ه بفهماند معنا آنقدر
روشن است که مى توان آنرا دید و لمس کرد، و خصوصیت مورد، که سخن از تصرف در چشمها دارد لطف این کنایه را بیشتر مى سازد.
و از ظاهر جمله : ان فى ذلک بر مى آید که تتمه کلامى است که خداى تعالى خطاب به پیامبر گرامیش کرده ، نه اینکه تتمه کلام رسول خدا که جمله : بگو کسانى که کفر ورزیدند چنین و چنان باشد، به دلیل کاف خطاب در ذلک که متوجه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) است ، و اینکه در این کلمه خطاب را متوجه شخص رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) کرد اشاره است به اینکه سایرین فهمشان اندک ، و دلهاشان از عبرت گرفتن از این عبرت ها کور است .

منبع: کتاب تفسیر المیزان

(0) نظر ارسال شده در:
X